Friday, February 17, 2006

سلامي دوباره

داشتم آخرين اخبار ايران رو مي خوندم و به اين فکر مي کردم که بلاخره تکليف چي مي شه واسه ما هايي که دور از وطن هستيم و سرنوشت خونه پدري برامون مهمه هر خبري مي تونه ضربان قلبمونو بالا ببره و از اين که اين قدر مردم نسبت به سرنوشت شون بي تفاوت شدن کلي غصه مي خوريم شايد حق با مرحوم ميرزاده عشقي باشه که مي گفت: يا رب اين مخلوق را از چوب و سنگ بتراشيد ه اند؟ در رگ اين قوم چاي حس و خون شاشيده اند؟ خلاصه اينکه اصلا بو هاي خوبي نمي آد حتي تصور يه جنگ ديگه هم وحشتناکه چه بر سه به اين که واقعيت پيدا کنه!!!! بايد تا مي شه و دير نشده چلوي فاجعه رو گرفت. در اين مورد بيشتر مي نويسم.

No comments: